نهمین نشست مدنی حق بر شهر باهمستان با موضوع «خیابان حق من است»، روز یکشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۵ الی ۷ بعد از ظهر در سرای محله شهید هرندی برگزار شد. این نشست با اجرای کوتاه تئاتری براساس داستان زندگی یک زن کارتن خواب شروع شد. پس از آن دکتر پرویز پیران پیرامون «حق بر خیابان و پدیده خیابانخوابی» سخنرانی کرد. همچنین در میزگرد نشست اکبر رجبی از تجارب موسسه طلوع بینشانها در پرداختن به این پدیده اجتماعی صحبت کرد.
گروهی ناشناس که با سلاح سرد به کارتنخوابها حمله کرده بودند، اقدام به آتش زدن چادرها و وسایل این افراد بیبضاعت کردند.” بعد از انتشار این خبر زبانِ انکار و انگشتان اتهام به کار افتاد؛ بعضیها به پلیس نسبت دادند، برخی به شهرداری و بقیه به مردم عادی ساکن محله هرندی. هر چه بود و از سوی هرکسی که بود در نهایت این اتفاق از یک سو به شروع کمپین «خیابان جای خواب نیست» و جمعآوری هرچه بیشتر خیابانخوابها و به خصوص زنانِ خیابانخواب از سطح شهر انجامید و از سوی دیگر در بین فعالان بحثی درباره ضرورت پرداختن به ریشه مساله یا قربانی را ایجاد کرد. از این رو باهمستان در راستای رسالتی که برای نشستهای مدنی حق بر شهر تعریف کرده بر آن شد تا نهمین نشست مدنی حق بر شهر را به این موضوع اختصاص داده و این بار نشست را در محلی که با موضوع، تجربه مستقیم دارد برگزار کند تا از این طریق بستری برای گفتوگوی مدنی پیرامون یکی از مهمترین موضوعات اقتصادی و اجتماعی شهر فراهم آورد. بر این اساس نهمین نشست از سلسلهنشستهای مدنی حق بر شهر با موضوع «خیابان حق من است: تقابل حضور خیابانخوابها در شهر» با اجرای یک تئاتر کوتاه شروع شد. اجرای این تئاتر حاصل مصاحبه با صاحب داستان و تکرار واژه به واژه ی گفته های او بود. مونتاژی از تکه پاره های داستان زندگی کسی که خودش در منطق پلیس، ندیدنی و داستانش نشنیدنی است. او جمع آوری شدنی است چرا که حضورش در خیابان و شنیده شدن صدایش ما را متوجه فاجعه ای می کند که در حال رخ دادن است. بعد از این اجرا دکتر پرویز پیران پیرامون حق بر خیابان و پدیده خیابانخوابی سخنرانی خود را ارائه کرد و همچنین اکبر رجبی از تجارب موسسه طلوع بینشانها در پرداختن به این پدیده اجتماعی صحبت کرد. بعد از اتمام سخنرانی ها طبق روال نشست های باهمستان میزگردی با اجرای علی اختری با حضور دکتر پرویز پیران محقق و جامعهشناس، اکبر رجبی مدیر موسسه طلوع بینشانها، فرانک ایمانی نماینده دفتر آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی، شهرزاد همتی (روزنامهنگار) و نیز با حضور فعالان، ساکنان محله هرندی و افرادی که این پدیده را شخصا تجربه کردهاند تشکیل شد.
اکبر رجبی، مدیرعامل موسسه طلوع بینام و نشانها سخنران دوم این نشست با تاکید بر اینکه ساماندهی و جمع آوری به یک معنا نیست در تشریح فعالیتهای این موسسه گفت: ما در حوزه آسیبهای اجتماعی مخصوصا پدیده کارتنخوابی فعالیت میکنیم. این در حالی است که 25 تا 30 درصد از اعضای این مجموعه تجربه کارتنخوابی داشتهاند و از نزدیک با این مشکل درگیر بودهاند. ما با حمایتهای مردمی بیش از 10 سال است که هر سهشنبه به افراد خیابانخواب غذا میدهیم. وی تاکید کرد که نباید مشکلات افراد کارتنخواب به واسطه وجود درگیریهای بین شهرداری، دولت، بهزیستی، نیروی انتظامی و موسسههای مردم نهاد فراموش شود. بازی کردن با سمتها و واژهها مشکلی از زندگی کارتنخوابها حل نخواهد کرد. اینکه از واژه «جمعآوری کردن» کارتنخوابها استفاده کنیم یا از واژه «ساماندهی» تفاوتی ندارد. مهم این است که افراد دوست ندارند به زور در جایی زندگی کنند و ما حق نداریم کسی را مجبور کنیم در جایی زندگی کند. باید به این موضوع توجه کنیم. محیطی که برای زندگی افراد کارتنخواب ساخته میشود باید به آنها آرامش دهد و هیچ نشانهای از بازداشتگاهها در آن وجود نداشته باشد. چراکه سرپناه، حق انسانی هر فردی است.
دکتر پرویز پیران در ابتدای سخنان خود در نشست نهم باهمستان علوم انسانی، اجتماعی و فضایی را در شرایط فعلی بی ربط و معضل جامعه دانست که خود معلول عوامل دیگریست. وی سخنرانی خود را با تاکید بر این اینکه سرپناه حق طبیعی هر انسانی است حتی حق شهروندی هم نیست فراتر از آن یک حق انسانی است آغاز کرد و گفت: در همه قوانین اساسی دنیا قید می شود که انسانها حق دارند در یک سرپناه مناسبی شب را به روز برسانند درحالیکه جامعه ما نسبت به این موضوع بی توجه است. سال 1375 من گفتم ما 20 هزار خیابان خواب در تهران داریم این مضوع را در همایشی مطرح کردم و هشت ماه پس از آن آمار رسمی تعداد خیابان خواب ها را 8 هزار نفر اعلام کرد البته می دانم که شمردن خیابان خواب ها کار ساده ایی نیست. چون این افراد به دلایل مختلف در سطح شهر جابهجا میشوند و ممکن است تعداد ثبت شده با تعداد واقعی متفاوت باشد. وی همچنین یکی از مشکلات اجتماعی را فراموش کردن بحران بعد از فروکش کردن تب آن مطرح کرد و گفت: اگر در زمان مناسب به آسیبهای اجتماعی رسیدگی و توجه شود دچار در هم تنیدگی معضلات اجتماعی نخواهیم شد. پیران و تیم همراهش بر اساس مطالعاتی که در سال 1384 با عنوان «از اسکان غیر رسمی تا اسکان نایانی در ایران» انجام دادند در واقع پیش بینی کرده بودند که با توجه به مشکلات شهرنشینی آن زمان شهرهای ایران به زودی با گذر از پدیده اسکان غیررسمی شاهد «اسکان نایابی» در ایران خواهیم بود. نتایج این مطالعات بروز بحران شدید خیابانخوابی بود بحرانی که متاسفانه امروز با آن مواجه شدهایم و با گذشت 10 سال از این مطالعه هنوز به دنبال راهکار مناسب برای آن هستیم. پیران با توضیح نحوه جایگیری افراد در مناطق مختلف شهری، ارتباط آن با طبقات اجتماعی و در نهایت عامل ایجاد خیابان خوابی به پارامتر بسیار بزرگ نظام سرمایه داری اشاره کرد که سال ها قبل انگلس گفته بود: تمام فضاها در نظام سرمایه داری فضاهای کنار گذاشتن است. پس بر اساس توان مالی افراد با درآمد بیشتر بهترین مکان یک شهر را برای اسکان انتخاب میکنند و افرادی که درآمد پایینتری دارند رانده می شوند به لایه های بعدی و این روند رانده شدن بر اساس در آمد ادامه دارد تا به افرادی می رسیم که در هیچ کجای نظام سرمایه داری سرپناهی برای آنها تعریف نشده است این افراد با عنوان خیابان خواب در سطح شهر رها می شوند. حالا در جامعه ما که امکان و احتمال اشغال زمین وجود دارد پدیده آلونک نشینی رخ می دهد همین آلونک نشین ها دو گروهند آلونک نشین های یاس و آلونک نشین های امید یا اسکان غیررسمی یاس و اسکان غیررسمی امید. اسکان غیررسمی امید لایه ایی هستند که امکان بازسازی شدن و طبیعی شدن را دارند و وضعیت مالی نسبتا بهتری دارند و سایر افراد این گروه در اسکان غیر رسمی یاس هستند افراد رانده شده ایی که باید خیابان خواب باشند. دکتر پیران در بطن سخنرانی خود دلایل کلی کارتنخوابی را بر اساس منابع موجود (که از نظر شخص پیران جای انتقاد دارد) چهار عامل فقدان شغل و فرصت های شغلی، فقر که ناشی از بیکاری یا کار ناکافی ست کاری که فقط تامین غذاست نه سرپناه، فقدان سرپناه هماهنگ با توانایی مالی گروه های مختلف و فقدان یاری های بهداشتی و درمانی در دسترس عنوان کرد. همچنین باید دانست که سوء استفاده یا استفاده کج کارانه توسط حکومت یا افراد صاحب قدرت خیابان خوابی ایجاد می کند، جنگ و درگیری مسلحانه، سوانح و مصائب طبیعی مثل سیل و زلزله یا انسان ساخت مثل انفجار، مشکلات روحی و روانی به خصوص در مکان هایی که خدمات روحی روانی عرضه نمی شود یا گران است، کم توانیها و معلولیتهای جسمی، کنارگذاشته شدن به دلیل هویت و ترجیهات جنسی و خشونت های پایدار خانگی یا خارج از خانه، از هم پاشیدگی روابط اجتماعی، آزادی از زندان بدون شغ و کارو درآمد، تخلیه اجباری مکان ها و مصادره از عوامل مهم ایجاد یا تشدید کننده کارتنخوابی و بیخانمانی است. پیران جامعه شهری ایران را جامعهای خشونت محور توصیف و اظهار کرد: خشونتهای خانگی، کلامی، بیاعتنایی و محروم کردن افراد از حقوق اولیهشان از انواع خشونت هایی ست که با دور کردن افراد از محیط امن خانواده آنها را به سمت بیخانمان شدن هدایت میکند. به گفته وی در مطالعاتی که در کشور کانادا انجام شده صدمات تروماتیک مغز بین کارتنخوابهای کانادا بسیار شایع بوده است. همچنان که نتایج پژوهشی در سال 2005 در آمریکا نشان داد یک سوم بیخانمانها بینظمیهای روانی دارند و آتیزم و اسکیزوفرنی از رایجترین آنها بوده است و از این یک سوم ذکرشده دو سوم آنها این بیماریهای روحی و روانی را در خیابان گرفتهاند یعنی فرد قبل از بیخانمان شدن دچار بیماریهای روانی نبوده و علت بیماری وضعیت خیابان خوابی بوده است. دکتر پرویز پیران که از اساتید سرشناس و محققین برجسته ایرانی در حوضه جامعه شناسی ست به اقتصاد در منطق سرمایه داری که باید آنرا شاه¬کلید مسائل جامعه دانست و به تولید نه برای مصرف بلکه برای انباشت سرمایه اشاره کرد. چراکه بر اساس منطق سرمایهداری چرخه انباشت رو به گسترش و روز افزون برای سرمایه گذاری مجدد، برای انباشت و دوباره برای سرمایه گذاری مجدد تا بینهایت ادامه پیدا میکند. یعنی نظامی که باید از صبح تا شب برای انباشت سرمایه در تلاش باشد. اینجا یک اتفاق ساده می افتد تا زمانیکه منطق سرمایه¬داری حاکم نیست و جا نیفتاده است و سرمایه¬داری صنعتی نشده ارزش مصرف در جوامع حاکم است. به این معنی که هرچیزی به دلیل نیازی که رفع می کند مهم است. پس مسکن برای زیستن ساخته می شود. اینجاست که یک تعادلی در اقتصاد ماقبل از سرمایه داری شکل می گیرد البته در این جوامع هم کسانی هستند که سرپناه ندارند اما بسیار محدود با رشد محدود و در این قشر بی سرپناه بسیار کم جمعیت زنان حضور ندارند. لذا به عنوان یک مسئله دیده نمی شود. به عنوان موردی بررسی می شود و در نتیجه مسئله اجتماعی شکل نمی گیرد. اما وقتی منطق سرمایه داری حاکم می¬شود ارزش مبادله به جای ارزش مصرف جیگزین می¬شود. یعنی Exchange value رخ می دهد به این معنی که تولید نمی¬شود که حتما نیازی را برطرف کند. فکر می¬کنند چه چیزی انباشت ایجاد می¬کند تولید می¬کنند بعد نیازش را ایجاد می کنند. برای مثال نیاز به تلفن همراه برای کدام شما تعریف شد اما همین که تلفن همراه تولید شد شرکت نوکیا در اولین سال تولید 200 میلیارد دلار انباشت کرد. وقتی این انباشت حاکم است ارزش مبادله مطرح می شود نه ارزش مصرف. اگر بخواهیم آنرا به بحث فعلی ارتباط دهیم به این نقطه می رسیم که خانه ساخته می شود نه برای اینکه ضرورتا کسی آنرا مصرف کند. خانم دکتر رفیعی مطالعه ایی انجام داد در سال 1380 که نشان می داد 40 درصد ساخت و ساز در تهران احتکاریست. یعنی به دلیل افت ارزش پول افرادی پول را صرف ساخت و ساز می کنند که این ساخت و ساز نه الزاما به دلیل ارزش مصرف، نیازی رو پاسخ دهد یعنی کمک کند کسی سرپناه دار شود بلکه به دلیل حفظ ارزش پول است تا انباشت تغییری نکند یا افزوده شود. همین تحقیق را دو سال بعد مطالعه کردند که می تواند بحث ما را روشن کند چون به این نتیجه می رسد که نیاز مسکن 80 درصد افراد به زیر 60 متر هست درحالیکه 60 درصد ساخت و ساز بالای 80 متر است پس ساخت و ساز ارتباطی با نیاز و مصرف ندارد. درنتیجه شما می توانید 2 ملیون ساختمان خالی و 2 ملیون خانوار بدون مسکن داشته باشید و دیگر ارتباط بین تولید و مصرف قطع شده است. متوسط سال ساختمان های ما برای تخریب 15 سال است یعنی بزرگترین صدمه به اقتصاد ملی ایران و جالب ایجاست که ساخت و سازی که شده مانع توسعه ایران شده راه حل اقتصاد ایران. همه بر این باورن که اقتصاد مسکن احیاء شود چرا که ششصد هفتصد گرایش صنعتی و غیر صنعتی از این طریق احیاء می شود. خودمان را در گیر ساخت و ساز احتکار کردیم با ارزش مبادله حالا هم که اقتصاد راکد شده مجبوریم دومرتبه همان راه را که نابود کننده اقتصاد و زندگی ماست ادامه دهیم تا اقتصاد حرکت کند. در اوایل دهه چهل گروهی از دانشگاه هاروارد به ایران آمدند برای مطالعه چگونگی صنعتی شدن ایران. با وجودی که دهه چهل ما ساخت و ساز به این شیوه نداشتیم. اعتقاد محققین هاروارد غیرممکن بودن صنعتی شدن ایران به دلیل وجود شبکه فساد، رانت، سود و سوءاستفاده در ساخت و ساز و ادامه این روند در آینده بود که تمایل به صنعتی شدن را از نگاه آنان محدود خواهد می کرد و همین عدم تمایل از موانع صنعتی شدن بود. چراکه ارزش مبادله حاکم بود و هست و تمایلی به کارآفرینی هم نیست پس در کنار این اقتصاد بیکاری هم یک همزاد دائمی بوده و هست. پیران علت بروز حوادث اخیر در محله هرندی را کاهش سرمایه اجتماعی دستگاههای اجرایی به حداقل ممکن دانست که شرایط بروز خودمحوری را برای مردم محلی فراهم کنند. مردمی که خودشان را محق و مجاز می دانند که اقدامات قانونی را به شکلی غیر قانونی و با خشونت اعمال کنند. البته هیچ توجیهی وجود ندارد که مردم خودجوش قانون را به دست گیرند و افرادی از اجتماع را که معلول سوءاستفاده و بدرفتاری شهری هستند مورد بیمهری و آزار و اذیت قرار دهند. در این زمینه متاسفانه گروههای اجتماعی هم ضعیف و به حاشیه رانده شده اند.
در ادامه و در پنل این نشست فرانک ایمانی، مدیر گروه دفتر آسیبهای اجتماعی درباره سیاستهای حمایتی بهزیستی توضیح داد و گفت: سازمانهای دولتی با اهداف سازمانی و اهداف تعیینشده فعالیت میکنند و سازمان بهزیستی در اواخر دهه 70 با مکاتباتی که با دولت داشت توانست کودکان کارتنخواب را تحت پوشش قرار دهد و در این راستا افراد زیر 18 سال را زیر پوشش خود قرار داد و در واقع این موضوع یکی از مواردی است که سازمان بهزیستی توانست فراتر از اختیارات خود فعالیت کند. وی ادامه داد که اگرچه سازمان بهزیستی در بخش توانبخشی همیشه افرادی را در انتظار دریافت همیاری دارد اما در حوزه سراهای اجتماعی و حمایتی همیشه بر اساس ظرفیت خود همه تلاشش را برای پوشش کامل انجام داده است. فرانک ایمانی تاکید کرد که پدیده کارتنخوابی به سادگی قابل حل نیست. چون پدیدهای است بسیار شبیه به کوه یخ و عمیقتر از آن چیزی ست که در ظاهر امر نشان می دهد. از آنجایی که مشکلات منطقهای و اجتماعی بسیار شدید است ما در سطح جامعه فقط بخش بسیار کوچکی از مشکلات کارتنخوابی را مشاهده میکنیم و در حالیکه برای حل این مسئله باید همه آسیبهای اجتماعی را مورد برسی قرار دهیم. به گفته ایمانی اعتبارات و تواناییهای سازمان بهزیستی بسیار محدود است. تلاش میکنیم به افراد آسیبدیده امکانات باکیفیت ارائه دهیم. به طور مثال اینکه تعداد محدودی از زنان کارتنخواب را با شرایط مناسب حمایت کنیم اهمیت بسیار بیشتری دارد تا فقط به صرف پاکسازی ظاهری شهر افراد آسیبدیده را از سطح شهر جمعآوری کنیم.