در روز چهارشنبه ۲۸ خردادماه ۱۳۹۳، نشست دوم حق بر شهر با موضوع «تکرار زیرگذر چهارراه ولیعصر» با سخنرانی کمال اطهاری و آذر تشکر به همراه میزگردی با حضور اقبال شاکری (نماینده شورای شهر تهران)، نماینده معاونت حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران و روزنامه نگار روزنامه اعتماد در پژوهشکده فرهنگ، هنر، و معماری برگزار شد.
با توجه به مباحث مطرح شده در نشست اول و همچنین با بررسی برنامه پنج ساله شهرداری تهران در بخش فضاهای زیر سطحی شهر تهران و نظرات ارائه شده توسط دکتر سیدمهدی معینی (سخنران موضوعی نشست اول) ضرورت برگزاری نشستی مجدد در موضوع «زیرگذر چهارراه ولیعصر» مطرح شد و از همین رو عنوان «تکرار زیرگذر چهارراه ولیعصر» برگزیده شد که هم به تکرار نشست و هم به برنامه تکرار زیرگذرسازی در شهر اشاره داشت. سخنرانان نشست، آقای کمال اطهاری، اقتصاددان و پژوهشگر شهری، مترجم مقالاتی از هانری لوفور و مطرح کننده تجارب شهری برزیل در ایران (از جمله بودجهریزی مشارکتی) بهعنوان سخنران نظری و خانم آذر تشکر، جامعهشناس شهری و مسئول مطالعات اجتماعی ساماندهی و طراحی محور دماوند – آزادی انتخاب شدند. سیدعلی میرفتاح، نویسنده ماهنامه «نمایه تهران»، نویسنده ادبی و طنزپرداز به عنوان نماینده رسانه، اقبال شاکری از شوای اسلامی شهر تهران و آقایان لیلآبادی (معاونت حملونقل و ترافیک) و مصطفوی (معاونت فنی و عمرانی) از شهرداری تهران حضور یافتند.
دومین نشست از سلسله نشستهای مدنی حق بر شهر توسط «مجمع حق بر شهر باهمستان» و «پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری» در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۳۹۳ و با موضوع «تکرار زیرگذر چهارراه ولیعصر» برگزار شد. «تکرار زیرگذر» ایهامی دو سویه داشت. سویه نخست آن لزوم تدقیق بحث در مورد زیرگذر چهارراه ولیعصر با توجه به گفتگوی شکل گرفته در نشست اول حق بر شهر، باقیماندن سوالات متعدد در این نشست و ضرورت پاسخگویی مدیریت شهری و نمایندگان مردم در شهر درباره این موضوع بود؛ سویه دوم آن بحث مطرح بودن احداث زیرگذرهای دیگر در نقاط مهمی از شهر تهران (از جمله میادین ولیعصر، هفت تیر، ونک و تجریش) که موضوع را از «زیرگذر چهارراه ولیعصر» به صورت خاص به «زیرگذرسازی» به صورت عام بدل کرده است.
سخنرانان این نشست، کمال اطهاری و آذر تشکر بودند و پس از سخنرانی میزگردی با حضور سخنرانان، سیدعلی میرفتاح، روزنامهنگار، اقبال شاکری، عضو کمیسیون عمران و حملونقل شورای اسلامی شهر تهران، مصطفوی، نماینده معاونت فنی و عمرانی شهرداری تهران و لیلآبادی، کارشناس معاونت حملونقل و ترافیک شهرداری تهران تشکیل شد.
کمال اطهاری در سخنرانی خود با عنوان «شهروندی یا شهربندی: درآمدی بر مفهوم حق بر شهر» با دو مفهوم شهروند و شهربند و توضیح آنها شروع کرد. به عقیده او شهروند کسی است که حقوق تعریف شدهای از لحاظ حقوق بشر و تکالیف تعریف شدهای در یک کشور و شهر دارد و شهربند کسی است که به شهر تبعید شده است. او در ایدامه بیان کرد: «از مشروطه تاکنون کوشش شده که شهربندان به شهروندان تبدیل شوند اما در عمل شهربندی گسترش یافته و حتی دولت حاضر است کمی رفاه فراهم کند تا شهربندی و محدودیتها را افزایش دهد.»، سپس با اشاره به لوفور و حق بر شهر او اضافه کرد که نمیتوان تاریخساز شد بدون آنکه فضاساز شد، و از ناحیه ساختن فضاست که میتوان تاریخ را ساخت. او حق بر شهر را پیوند تئوری و عمل اجتماعی دانست و ادامه داد: «لوفور مطرح میکند فلسفه را باید به شهر برگرداند، نه با جهتگیری اینکه فلسفه را جایگزین جامعه کنیم بلکه با پراکسیس (عمل اجتماعی) است که میتوان فلسفه را به شهر برگرداند. با میانجی برنامهریزی است که می توان فلسفه را به شهر برگرداند.»
وی در ادامه به تعریف شهر به عنوان محل تلاقی تاریخ و فرد یا به عبارتی امر عمومی و تاریخی و امر فردی و زندگی روزمره اشاره کرد و توضیح داد که «از همین رهگذر است که لوفور استالینیسم را نقد میکند و مطرح میکند مردم برای پیشرفت اقتصادی و تولید فولاد بیشتر و تانک و بمب اتمی، انقلاب نمیکنند، مردم برای شادی و تغییر زندگی روزمرهشان انقلاب میکنند». اطهاری موضوع زیرگذر را انضمامی توصیف کرد و تاکید داشت که نباید تجرید فضا و قانونهایش را فراموش کرد و باید در یک جنگ موضعی کوچک شرکت کرد و معتقد بود بدون آن نمیتوان به سمت قانونهای فضا رفت. البته در انتها یادآور شد که نباید تنها به آن هم بسنده کرد.
اطهاری در پایان سخنانش با تاکید بر لزوم توجه به فرآیند برنامهریزی کل شهر و نهادسازی آن از طریق تشکلهای محلی و شهری و کشوری، افزود: «حق بر شهر جزو حقوق جمعی است و باید این حق را مقدم دانست. وقتی زیرگذر ساخته شد میتوان به دادگاه شکایت کرد و حتی منتظر شورا هم نماند. شورای ما عقبتر از انجمن بلدیه است و صلاحیت شکایت به دادگاه را نیز ندارد.»
آذر تشکر در سخنرانی خود با عنوان «ضدیت با فضای شایسته جامعه مدنی»، به تشریح طرح محور دماوند - آزادی پرداخت و به چهارراه ولیعصر به عنوان یکی از هفت مرکز اصلی شهر با محوریت فعالیتهای فرهنگی و دانشگاهی در طرح جامع شهر تهران اشاره کرد. به گفته او پروژه زیرگذرچهارراه ولیعصر در هیچ طرحی بررسی و پیشنهاد نشده و خلاف تمام مطالعات کارشناسی انجام شده است.
وی در این خصوص چنین گفت: «حوزه بلافصل چهارراه ولیعصر، حوزهای است که قلب مراکز مدنی و فرهنگی شهر تهران است. تنها حدود ۱۹۲ کتابفروشی، ۳۸ دارالترجمه و۱۶۶۰ واحد چاپ کتاب در این راسته قرار دارد. تئاتر شهر سالانه ۲۵۰۰ برنامه دارد. تالار وحدت ۱۵۰ برنامه دارد. دانشگاه امیرکبیر۱۲ هزار نفر و دانشگاه تهران ۳۵ هزار نفر را وارد این حوزه میکند. ترکیب جمعیتی این حوزه بسیار جوان است و گرانیگاه جمعیتی شهر تهران است. جامعه مدنی دانشگاهی هم در اینجا دارد شکل میگیرد.»، «وضعیت مطلوب این محدوده، در طرح جامع شهر تهران یکی از هفت مرکز اصلی شهر با محوریت فعالیتهای فرهنگی و دانشگاهی است. شمال محدوده به عنوان تهران مدرن و جنوب محدوده به عنوان تهران تاریخی دیده شده است. در طرح جامع، به دلیل نقش اجتماعی و سیاسی خیابان انقلاب که محل راهپیماییهای بسیاری بوده است، بر محدودیت حضور سواره و تشویق حضور پیاده تأکید شده است تا جمعیت در اینجا سرزندگیاش را حفظ کند. طرحهای تفصیلی مناطق ۶ و ۱۱ و طرح جامع توسعه فضاهای فرهنگی هم این موضوع را تأیید کردهاند. در کنار تالار وحدت منطقهای است به نام «محله رودکی» که حدود۶۰ اثر تاریخی دارد و طرحی داشته که حتی تا مرحله تخصیص بودجه هم پیش رفته اما در شورای شهر متوقف شده است. قرار بود تئاتر شهر به تالار وحدت وصل شود و تمام کوچهها و آثار تاریخی باززندهسازی و احیا شوند. کوچهها به روی ماشینها بسته شود و محدوده تالار وحدت تا تئاتر شهر و پارک دانشجو محدوده فرهنگی شود و حتی مذاکراتی برای تعریف کاربریها در محدوده شده است.»
وی با طرح این پرسش که چرا یک شبه چنین تصمیمی گرفته میشود و بر اساس آن عابرین به زیر فرستاده میشوند، چهارراه ولیعصر را نبض شهر دانسته و ساختار جدید را هدایت شهروندان و گرفتن فرصت درنگ از آنان دانست. او در مورد بهانه این پروژه چنین توضیح داد: «ترافیک بهانهای شده است برای انباشت سرمایه و میلیتاریزه کردن شهر. ترافیک را میخواهید از بین ببرید یعنی میخواهید به خودروها اولویت دهید. کسی که برای من برنامهریزی میکند حواسش به من نیست. به آدم نیست، به خودرو است. به این است که بزرگراه بسازد و برای من گتو میسازد و کنترل من را بیشتر میکند. من چشم باز میکنم و می بینم در پاساژهایی هستم که با آن هدایت میشوم. نواب را میسازد، صدر را میسازد، زیرگذر چهارراه ولیعصر را میسازد. این طرحها ما را از شهر دور میکند. از شهر خسته میکند. حق دیدن را هم از ما میگیرد. مثل پادگان ما را در مازها هدایت میکند.»
وی در انتها یادآور شد که قلب و مغز شهر تهران چهارراه ولیعصر است و تاکید کرد که به هیچ وجه موافق نیست که این یک زیرگذر ساده است. او ادامه داد که مبارزه بر سر آهن و سنگ و فولاد نیست بلکه بر سر فضایی است که متعلق به شهروندان است. او اعتقاد داشت که باید این فضا را به شهروندان برگرداند. تشکر در ادامه با تاکید بر نادرست بودن موضع خنثی در برابر این پروژه گفت: « گرامشی میگوید که سرمایهداری هژمونی خنثیسازی را اعمال میکند و نتیجهاش این میشود که پانزده پروژه دیگر مانند این پروژه را اجرا میکنند.»
در میزگرد این نشست، علی طیبی مدیر پنل از «مجمع حق بر شهر باهمستان» با اشاره به اینکه زیرگذر چهارراه ولیعصر تنها یک پروژه شهرسازی، عمرانی و ترافیکی نیست بلکه یک موضوع مدنی است که با زندگی روزمره مردم سر و کار دارد، نخست از سیدعلی میرفتاح خواست به عنوان نماینده مطبوعات و به دلیل نظرشان مبنی بر آنکه مطبوعات میتوانند مانع فساد شوند، دیدگاهشان را در این مورد بیان کنند. سیدعلی میرفتاح در این خصوص گفت: «در اینجا دو مسئله وجود دارد، اول اینکه دیدگاه مدیریت شهری به شهر نادرست است و شهر را تنها به صورت کریدورهایی میبیند؛ و دوم اینکه کسانی در مدیریت شهری هستند که احساس تعلقی به شهر ندارند و با دیدی روستایی میخواهند شهر را با سلیقهشان بسازند. اینکه مداخله میکنیم یعنی تهران را دوست نداریم مثلا وقتی بافت عودلاجانی با آن تاریخ و هویت را بافت فرسوده میخوانیم و به جایش میخواهیم آپارتمانهایی زشت بسازیم. احساس تعلق نیست، شهر را موجود زنده نمیدانند. ملک پدری را دوست ندارند. مفاهیم بیمعنی شده است. نمونهاش«مدیریت جهادی» است یعنی اینکه امشب خراب کنیم و بکوبیم و بسازیم. توسعه هم همین طور، نزد مسئولان شده است فقط وسعت دادن، یعنی کمیت. چقدر بزرگراه بسازیم. چقدر دانشگاه آزاد بسازیم. چقدر کانال تلویزیونی بسازیم. محتوای توسعه فراموش شده است». در ادامه ایشان با اشاره به نظر دکتر ناصر عظیمی درباره توسعه گفتند: «توسعه یعنی اینکه ببینیم هرکجا چه قابلیتی دارد و آن را توسعه دهیم نه اینکه برویم دبی و ترکیه و مالزی و از چیزی خوشمان بیاید و آن را بخواهیم وارد کنیم. اگر تلقیمان را نسبت به شهر عوض کنیم خیلی چیزها عوض میشود.»
در ادامه، در میزگرد و پرسش و پاسخ این نشست به نکات مختلف و مهمی اشاره شد از جمله: مخالفت سازمان زیباسازی شهر تهران با پروژه زیرگذرچهارراه ولیعصر، مخالفت مشاور زیباسازی محور ولیعصر با طرح، پیشبینی نکردن زیرگذر در طرح تفصیلی منطقه ۶، اطلاع ندادن به مشاور طرح تفصیلی منطقه در هنگام برنامهریزی برای آن و مخالفت مشاور با این پروژه، مخالفت تیم کالبدی طرح جامع شهر تهران با نرده کشی خیابانهای انقلاب و ولیعصر، مسئله ناامنی در شب به ویژه برای زنان در محدوده، موضوع دشواری دسترسی به آثار تاریخی پیرامون.
همچنین در خصوص این موضوع که قرار است در نقاط دیگری از شهر هم زیرگذرهایی ساخته شود و این موضوع در طرح عملیاتی شهرداری آمده است، مصطفوی نماینده معاونت فنی عمرانی شهرداری تهران گفت که ساخت زیرگذرهای بعدی در دستور کار قرار ندارد و صرفاً مطالعه فضاهای زیرسطحی شهر تهران در طرح آمده است. علاوه بر این نماینده شورا قول داد که مسائل مطرح شده در این نشست به ویژه مسئله نردهها را در شورای شهر مطرح کند و همچنین از ارائه نظرات و تعامل با شورا استقبال کرد. در خصوص استقبال ایشان از همکاری متخصصین و کارشناسان با شورای شهر، آقای اطهاری و خانم تشکر مواردی رو متذکر شدند از جمله اینکه همواره تمایل به تحقیق و پژوهش و برنامهریزی در موارد گوناگون وجود داشته ولی ساز وکار آن یا مهیا نشده و یا از بین رفته است و نمیتوان فقط از موضوعی استقبال کرد و زمینههای عملی آن را فراهم نیاورد. در مورد مسئله انحلال نهاد دیدهبان شهر تهران که متشکل از مشاوران طرح جامع بوده است و ادغام آن در مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران که عملا استقلال نظارت و پایش شهر را از بین برده است، اقبال شاکری از امکان تأسیس پژوهشکده شورای اسلامی شهر تهران در آینده یاد کرد.